آفتاب با طلوعش امید دوباره دیدن تو را بر دلم ننشاند
و غروب حسرت دیدار تو را با خود به پشت کوهها نبرد...
می روم جایی که گلی به عشق تو جوانه نزند...
و پرنده به خیال تو آواز سر ندهد...
می روم جایی که آسمانش به رنگ آسمان تو نباشد...
جایی که آدمهایش به جای بی تفاوتی صمیمیت را به یکدیگر هدیه دهند...
جایی که عشق رنگ نباخته باشد و دل ها به یاد هم در تپش باشد...
گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 100
بازدید هفته : 255
بازدید ماه : 857
بازدید کل : 92396
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1
Alternative content